بازار در روز یکشنبه شانزدهم مهر ماه، روند معاملات منفی روز گذشته خود را با شدت بیشتری ادامه داد و از دقایق ابتدایی، نقشه سراسر قرمز رنگ بازار خبر از تداوم اثرات اخبار سیاسی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران میداد. در اثر عرضه و تقاضای امروز، شاخص کل با کاهش حدود ۵۱هزار واحدی مواجه شد و به محدوده ۲ میلیون واحدی رسید که در نتیجه حمایت ۲ میلیون و ۵۰ واحدی خود را از دست داد. شاخص هموزن اما ریزش بیشتری را نسبت به شاخص کل تجربه کرد و و پس از افت ۳.۶۷درصدی به سطح ۶۸۳هزار واحد رسید.
فولاد، فارس و شپنا بیشترین اثر منفی را بر شاخص کل داشتند و ذوب، افق و بسویچ در خلاف جهت بازار حرکت کردند. در پایان بازار امروز، شاخص فرابورس کاهش ۶۶۰ واحدی را تجربه کرد و در ارتفاع ۲۵۰۲۵ واحدی قرار گرفت. همچون روز گذشته، نمادهای آریا، خاور و وسپهر بیشترین تاثیر منفی را بر شاخص این بازار گذاشتند و از طرفی توسن، فزر و حپرتو در راستای افزایش این شاخص گام برداشتند. طی روز جاری، تراز نقدینگی حقیقی برابر با منفی ۱۵۲۲ ثبت شد و ازرش کل معاملات به رقمی حدود ۵۳۰۰ میلیارد تومان رسید.
گروههای خودرو، بانک و فلزیها سه گروه با بیشترین حجم معاملات و سه صنعت خودرو و قطعات، فلزات اساسی، خودرو و بانکها میزبان بیشترین ارزش معاملات بودند. امروز نمادهای تکاردان، خگستر و شستا بیش از دیگر نمادها خرید و فروش شدند.
در بازار امروز، صنعت حمل و نقل ورود پول از سوی حقیقیها را تجربه کرد و در مقابل، بانکیها و شیمیاییها بیشترین پول خرد را از دست دادند. نمادهای حپرتو و ذوب بیشترین ورود پول حقیقی را داشتند و نمادهای وبملت و وتجارت بیش از همه در حمایت حقوقیها بودند.
بازار روزهای سختی دارد و اخبار تحولات سیاسی و جنگ و خبرهای ریز و درشت، هر ساعت روی بورس تاثیر گذاشت و تصمیمگیری را برای اثبات شاخص سخت کرده است. امروز، طبیعی بود که بازار فشار فروش داشته باشد و البته دو رویداد باعث میشود تا فکر کنیم که فردا این شدت منفی احتمالا کمتر است؛ حجم مناسب بازار و افزایش نرخ ارز تا حدود ۵۲هزار تومان که قطعاروزهای آتی اثرات آن را خواهیم دید. البته هیچ یک از این دو عامل نمیتواند عامل بازدارندهای برای شرایط و تغییر فاز بازار شود، ولی میتواند شرایط فعلی بازار را تا حدودی از این فاز منفی دورتر کند.
چه بخواهیم چه نخواهیم، خوشمان بیاید یا نیاید، بازار امروز به شدت تحت تاثیر تحولات و خبرهای سیاسی بود و در شرایط فعلی چارهای هم جز این نیست و بازار تمام حواس خود را معطوف به تحولات منطقه کرده است. بازار اخبار لبنان، غزه و اسرائیل را از کدال بیشتر دنبال میکند و البته یک چشم هم به دلار دارد. بورسیها معمولاً تحولات سیاسی را به شکلی غیرمنطقی تحلیل کرده و بر بازار اثر میدهند که تابلوی فعلی بازار، خود نشاندهنده این است و عمدتا تحلیلگران سیاسی خوبی هم نیستند.
اما به نظر میرسد این بار کمی اوضاع متفاوت باشد و موضوع سیاسی اخیر خود را در دو تفاوت نشان داده است؛ شکل اول این است که بازار همواره از ماجرای تنشهای آن سمت واهمه داشته که نمونههای آن را میتوان در جنگهای ۲۲ و ۳۳ روزه مشاهده کرد. نکته دوم این است که ابعاد ماجرا این بار با دفعات گذشته کمی متفاوت است و شاید نظر برخی تحلیلگران درست باشد که در ۵۰ سال گذشته چنین چیزی را شاهد نبودیم.
این دو تفاوتی است که باعث شده بازار در شرایط فعلی به تحولات سیاسی وزن بیشتری بدهد و ترس بیشتری را از این جریانها داشته باشد. حتی اگر به بازار دلار به عنوان یک بازار هوشمند وزن میدهید، میبینید که در تحولات آذربایجان قیمت دلار حتی آخ هم نگفت. امروز میبینید که دلار به مرز ۵۲هزار رسیده است. پس باید بپذیریم که شرایط سیاسی ایجادشده متفاوت بوده و بازار هم حق دارد واکنش جدی نشان دهد. البته در کنار این موضوع، این حقیقت را باید پذیرفت که بازار در نقطه حساس و مهمی قرار دارد.
امیدوار بودیم که با گزارشهای ماهانه و میاندورهای، کفه تحولات مثبت سنگینی کرده و این ماجرا به سود بازار تغییر کند، اما بازار هم غافلگیر شد و ناگهان چیزی را دید که نباید میدید و این تراز و رکود بودن به زیانش تمام شد و کفه ترازو با وزنه تحولات سیاسی به سمت منفی حرکت کرد.
از بد حادثه، شاخص و رفتارهای تکنیکالی هم تا حدودی این موضوع را تایید میکرد که اگر بازار نتواند مسیر پیش رو را به سمت بالا بشکند، دیر یا زود تحولات و خبرهای ریز و درشت منفی او را گرفتار خواهد کرد و البته این هم از بدشانسی بازار است که درست در مقطع تحولات گزارشهای میاندورهای، چنین رویدادی را میبیند. به نظر پیشبینی تحولات سیاسی تقریبا یکی از غیرممکنترین کارها و اتفاقات است و متاسفانه شرایط فعلی بازار هم به این تحولات گره خورده است. البته سختترین و تلخترین بخش ماجرا این است که بازار رشدی نکرده که حالا بخواهد آن را پس بگیرد و اصلاح کند. بازدهی بازار از ابتدای سال تاکنون و در هفت ماه گذشته به ۲درصد هم نمیرسد و این خود نشاندهنده این است که در چه بدشانسی گرفتار شدیم و در چه فضایی این اخبار به سراغ بازار میآید.
تحولات فوق در قالب دو سناریو طبقهبندی میشود: یا موضوع دچار یک فرسایش خاص شده و آرام آرام شیب تحولات و خبرها کاهشی و فضا آرامتر میشود یا مثلا کشور ثالثی پادرمیانی میکند و شرایط را به سمت آرامش سوق میدهد و بهطور کلی در این سناریو، دامنه آتش ایجادشده گسترده نشده و کسی بنزین نمیریزد که این بهترین سناریو برای بازار است و میتواند خیالش را راحت کرده و آن را به سمت آرامش بیشتر و متمرکز شدن روی جریانهای خود بازار سوق دهد. اما سناریوی بدبینانه که همه از آن میترسند و دلایل فروش این روزهای بازار هم همین است؛ یعنی گسترده شدن جریان جنگ و درگیر شدن مستقیم یا غیرمستقیم کشور در این ماجراست که ابعاد آن با فضای این روزها متفاوت است. حقیقتا نمیگوییم خوشبین هستیم، اما چنین سناریویی را بسیار بعید میدانیم.
بازار همیشه با جریان دلار همسو بود و هرگاه تحولات مثبتی را در سمت نرخ ارز شاهد بودیم، بازار هم واکنش خوبی را نشان داده است. اما این نکته را هم در نظر داشته باشید که افزایش نرخ ارز که بتواند منجر به رشد بازار شود، با شوکهای سیاسی و افزایش ریسکهای اینچنینی همخوانی نداشته و حداقل باید گفت با تاخیر این رویداد رخ میدهد. از همین رو دلخوش بودن به رشد نرخ ارز همراه با افزایش ریسک سیاسی بازار، حداقل در کوتاهمدت نمیتواند اثرات آنچنانی داشته باشد. اما با فروکش کردن این تنشها و در صورتی که نرخ ارز ثابت باشد، یک پتانسیل قوی برای حرکت بازار خواهد بود.
البته ریسک تحولات سیاسی دلار و اتفاقات اخیر یک چیز را به همه اثبات کرد و آن همین است که در تحولات و اتفاقات رخ داده، تقریبا میتوان مطمئن شد که آن خوشبینی قابل درک نسبت به اتفاقات و رویدادها بهطور کامل از بین رفت و دوباره جای خود را به جریان تقابل و عدم تفاهم داده است. امیدواریم فردا با کمک دلار، بهبود اندک و حجم بهتر آخر وقت کمی فشار فروش کمتر باشد.