7 دقیقه
هویتی دوشاخه برای بلاکچین
فناوری بلاکچین در نقطهعطف مهمی قرار دارد. با افزایش دخالت سرمایه، مقرراتگذارها و نهادهای بزرگ در تعیین اولویتهای توسعه، این حوزه در خطر دور شدن از هدف تأسیس خود قرار میگیرد: امکانپذیر ساختن اقدام جمعی غیرمتمرکز بدون واسطهها. رهبران صنعت، از جمله زک ویلیامسون (مدیرعامل Aztec Labs)، معتقدند که فناوریهای مرتبط با حریم خصوصی — بهویژه رمزنگاری اثبات دانش صفر (ZK) — میتوانند پذیرش نهادی را با خودمختاری در سطح پروتکل که بلاکچین را انقلابی کرد، سازگار کنند.
چگونه بلاکچین به دو مسیر تقسیم شد
از روزهای نخستین، این صنعت بهتدریج به دو مکتب فکری متفاوت تقسیم شده است. یک مسیر بر زیرساخت مالی تمرکز دارد: بازارهای توکن، ابزارهای سودآور، داراییهای توکنی شده و تسویه سریع برای مؤسسات. مسیر دیگر بلاکچین را بهعنوان لایهای برای هماهنگی گروههای انسانی میبیند — یک «مشاع دیجیتال» که در آن جوامع میتوانند سازماندهی شوند، رأی دهند و شفاف اما مستقل عمل کنند. این دو دیدگاه گاهی در تضاد اما در عمل میتوانند با فناوریهای مناسب همزیستی کنند.
آزمون DAO و بازنگری در حکمرانی
تجربه DAO در سال ۲۰۱۶ روی شبکه اتریوم نقطه عطفی بود. هزاران نفر سرمایه جمع کردند و تلاش کردند خزانه مشترکی را بهصورت آنچین مدیریت کنند. وقتی یک آسیبپذیری مورد سوءاستفاده قرار گرفت و میلیونها اتر خارج شد، جامعه با انتخابی دشوار مواجه گردید. هارد فورک بحثبرانگیزی که پس از آن رخ داد، شبکه را دو شاخه کرد و ناپختگی مدلهای حکمرانی آنچین را آشکار ساخت. این رویداد نگرش توسعهدهندگان و نهادها را به سمت موارد استفاده مالی و دور از مدلهای هماهنگی اجتماعی که فاقد کنترلهای قوی حریم خصوصی و هویت بودند، سوق داد.

هک DAO در ۲۰۱۶ منجر به هارد فورک جنجالی و تقسیم اتریوم به دو زنجیره شد.
چرا حکمرانی ابتدایی چشمانداز اصلی را تضعیف کرد
معماریهای حکمرانی اولیه اغلب تصمیمگیری را به رأیگیری مبتنی بر وزن توکن یا یک مجموعه کوچک امضاکنندگان تقلیل میدادند — مکانیزمهایی که بهراحتی توسط سرمایه یا نخبگان قابل تسخیر بودند. چنین نتایجی با وعده هماهنگی غیرمتمرکز در تضاد بود. ویلیامسون و ناظران دیگر هشدار میدهند که اگر بلاکچینها صرفاً بهعنوان کانالهای پرداخت کمی سریعتر برای بانکها و مدیران دارایی تبدیل شوند، پتانسیل تحولآفرین این فناوری تحقق نخواهد یافت. برای حفظ چشمانداز اصلی، لازم است تا ابزارهای قویتری برای حکمرانی، حقوق دیجیتال و سازوکارهای محافظت از حریم خصوصی توسعه یابند.
حریم خصوصی بهعنوان زیرساخت گمشده برای سازمانهای واقعی
بیشتر سازمانهای دنیای واقعی حقوق داخلی خود، برنامههای استراتژیک یا رأیهای خصوصی را به عموم اعلام نمیکنند. با این حال دفتر کلهای عمومی کنونی هر پرداخت، رأی و مشارکت آنچین را فاش میکنند. این شفافیت میتواند هماهنگی معنادار را غیرممکن سازد: مشارکتکنندگان ممکن است در معرض افشا قرار گیرند، تصمیمات استراتژیک میتوانند پیشدستی شوند و دادههای حساس سازمانی در خطر قرار میگیرند. برای سازمانها و مؤسساتی که نیاز به محافظت از اسرار تجاری، حقوق کارمندان یا موقعیتهای سرمایهگذاری دارند، نبود حریم خصوصی یک مانع عملی است.
ویلیامسون استدلال میکند که اصول اولیه حریم خصوصی (privacy primitives) برای اجازه دادن به سازمانها جهت فعالیت آنچین بهطور مشابه با ساختارهای آفلاین و در عین حال حفظ غیرمتمرکز بودن، ضروری است. اثباتهای دانش صفر (ZK proofs) به سیستمها امکان میدهد تأیید کنند که کارها — مانند آرای یک انتخابات یا پرداخت حقوق — مطابق قوانین توافقشده انجام شدهاند بدون اینکه متادیتای حساس دربارهٔ اینکه چه کسی مشارکت کرده یا چگونه مشارکت کرده، فاش شود. به خلاصه میتوان گفت: ZK حریم خصوصی را با قابلیت اثبات و قابل اعتماد بودن ترکیب میکند.

ویلیامسون از سال ۲۰۱۷ در حوزه رمزنگاری فعال است و رشد پذیرش نهادی را دیده است.
حریم خصوصی چه معنا دارد — و چه معنا ندارد
حریم خصوصی در زنجیره نباید با پوششی برای فعالیتهای غیرقانونی یکی فرض شود. در عوض، یک اصل طراحی است که دیدهشدن را به ذینفعانی که به آن نیاز دارند محدود میکند و در عین حال به ناظران خارجی امکان میدهد درستی عملیات را تأیید کنند. این مدل امکان رأیهای محرمانه، پرداختهای حقوق خصوصی و فرایندهای حکمرانی خصوصی را فراهم میآورد که قابل حسابرسی هستند بدون اینکه جزئیات شخصی یا استراتژیک را افشا کنند. برای مؤسساتی که نگران افشای استراتژی کسبوکار یا موقعیتهای سرمایهگذاری هستند، حریم خصوصی در سطح پروتکل مسیر تعامل با بلاکچینهای عمومی را بدون از دست دادن اسرار رقابتی فراهم میکند.

رمزنگاری اثبات دانش صفر با کسب پذیرش در پروژههای بلاکچین به حرکت درآمده است.
چگونه حریم خصوصی در عین پذیرش نهادی خودمختاری را حفظ میکند
پذیرش نهادی لزوماً به معنای تمرکزگرایی نیست. با قرار دادن حریم خصوصی در راهحلهای لایه دوم و طراحی پروتکل، بانکها و مدیران دارایی میتوانند بهصورتی تعامل کنند که هم الزامات نظارتی و تجاری را برآورده سازد و هم از دام ساختن دفترهای بسته و پرمیشن (permissioned) که شبیه پایگاههای داده سنتی هستند، اجتناب نماید. این رویکرد امکان تعامل امنتر نهادها با زیرساختهای عمومی را فراهم میآورد بدون اینکه به کنترل متمرکز منجر شود.
حریم خصوصی در سطح پروتکل این امکان را برای افراد و نهادها فراهم میکند که از همان زیرساخت عمومی استفاده کنند بدون اینکه یک گروه کنترل نامتناسبی اعمال نماید. این معماری به حفظ خودمختاری کاربران کمک میکند، از نظارت بر استراتژیهای جمعی جلوگیری میکند و بلاکچین را بهعنوان ابزاری برای هماهنگی مفید نگه میدارد، نه صرفاً یک مسیر بهینهشده برای تسویه حساب.
لایه 2، ZK رولآپها و استانداردهای نهادی
شبکههای لایه ۲ که اثباتهای دانش صفر را یکپارچه میکنند بهطور ویژهای موقعیت خوبی برای پر کردن فاصله دارند. آنها میتوانند محرمانگی، کاهش هزینهها و نهاییّت را ارائه کنند در حالی که از امنیت اتریوم و سایر لایههای پایه بهرهمند میشوند. برای توسعهدهندگان و مقرراتگذاران، این راهحلها میتوانند ویژگیهای تطبیقپذیر و قابل حسابرسی فراهم کنند بدون اینکه منطق تجاری خصوصی را به خطر اندازند — تعادلی ضروری اگر بلاکچین قرار باشد هم نوآوری در دیفای (DeFi) و هم گردشکارهای نهادی را پشتیبانی نماید.
تبعات عملی برای توسعهدهندگان و طراحان حکمرانی
برای تیمهایی که در حال طراحی DAOها، اقتصادهای توکنی یا اشکال سازمانی هیبریدی هستند، ادغام حریم خصوصی بهعنوان یک گزینه پیشفرض به یک ملاحظه استراتژیک تبدیل میشود. حکمرانی مؤثر آنچین به مدلهای هویتی حساس به حریم خصوصی، سازوکارهای رأیگیری محرمانه، افشای انتخابی و محاسبات قابلاثبات نیاز دارد. این مولفهها محیطهایی را ایجاد میکنند که مشارکتکنندگان احساس امنیت برای شرکت دارند و مؤسسات نیز بتوانند با اطمینان وارد شوند.
حفظ قابلیتهای هماهنگی اجتماعی بلاکچین مستلزم نسل جدیدی از ابزارهاست: کیفپولهای آگاه به حریم خصوصی، ماژولهای رأیگیری مجهز به ZK، زنجیرههای خصوصی برای پرداخت حقوق و استانداردهای محرمانگی در سطح پروتکل. بدون این ابزارها، بلاکچینها در معرض تبدیل شدن به سیستمهای تسویه کمی سریعتر قرار دارند که به نفع ساختارهای مالی موجود عمل میکنند به جای اینکه اشکال واقعی و نوین اقدام جمعی را ممکن سازند.
نتیجهگیری — راه پیش رو
تنش بین پذیرش نهادی و آرمانهای غیرمتمرکز واقعی است، اما غیرقابل حل نیست. فناوریهای حریم خصوصی — بهویژه رمزنگاری اثبات دانش صفر و پروتکلهای لایه ۲ با اولویت حریم خصوصی — میتوانند به بلاکچین اجازه دهند هم از نهادهای مورد اعتماد پشتیبانی کند و هم جوامع خودمختار را بپذیرد. با جاسازی محرمانگی، افشای انتخابی و قابلیت اثبات در طراحی پروتکل، صنعت میتواند لایه هماهنگی اجتماعی را که بخشی از وعده اولیه آن بوده بازیابی کند و در عین حال نیازهای مالی مدرن را نیز برآورده سازد.
توسعهدهندگان، مقرراتگذاران و نهادهای مالی باید جنبش همگرا به سمت استانداردهای حریم خصوصی، ابزارهای سازگار با ZK و چارچوبهای حقوقی روشن را تسریع کنند تا بلاکچینها بتوانند بهطور همزمان بستر نوآوری دیفای و بستری برای سازماندهی اجتماعی امن و مؤثر باشند. به این ترتیب، فناوری بلاکچین میتواند نوید ایجاد شکلهای جدید همکاری جمعی، بازارهای شفاف اما محافظتشده و ابزارهای حکمرانی کارا را تحقق بخشد.
منبع: cointelegraph
نظرات
آرین
خوبه که حریم مطرح شده اما جدی، نهادها واقعا راضی میشن بدون کنترل مرکزی؟ به نظرم ممکنه یه نسخه پیچیدهتر از بانکها بشه، اگه قوانین و شفافیت نباشه، تفاوتی نیست.
نودپالس
وای، انتظار نداشتم اینقدر منطقی و در عین حال نگرانکننده باشه. اگه ZK واقعا حریم رو بده، شاید بانکها بیان و در عین حال جوامع کوچیک نفس بکشن... ولی اجرای فنی خیلی سخته، نگرانم آزادی گم بشه.
ارسال نظر