صنعت بلاکچین در چند سال اخیر به جهان نشان داد که در بخشهایی که به مقیاسپذیری و شفافیت بیشتر نیاز دارد، پتانسیل زیادی از خود میتواند نشان دهد. اما با اینحال صنعت بلاکچین هم با مشکلات و چالشهایی روبرو است که این چالشها باعث کاهش سرعت گسترش صنعت بلاکچین میشوند. در این مقاله قصد داریم تا نگاهی به این چالشها بیندازیم.
چالشهای اصلی در برابر افزایش پذیرش بلاکچین
در ادامه بهطورکلی نگاهی به پنج مشکلی میاندازیم که بلاکچین با آن مواجه است و برای افزایش سرعت توسعه و پذیرش تکنولوژی بلاکچین، این مشکلات باید رفع شوند.
مشکلات امنیتی
یکی از مشکلاتی که تقریبا هر سازمان و شرکتی با آن مواجه است، به مسائل امنیتی مربوط میشود. این موضوع برای صنعت جدیدی مثل بلاکچین هم صدق میکند. صنعت بلاکچین با مشکلات امنیتی مختلفی روبرو است که باید رفع شوند.
حمله 51%
تمام شبکههای بلاکچینی شبیه به هم نیستند و در ساختار و عملکرد متفاوت هستند. بعضی از آنها ممکن است از بعضی دیگر امنتر باشند. به طور مثال بلاکچینهای غیرمتمرکز بیشتر از نوع متمرکز مستعد حملات 51% درصد هستند.
مفهوم این حمله بدینگونه است که اگر یک کاربر بتواند 51 درصد از تمام شبکه را به دست بگیرد، این اتفاق باعث میشود تا این کاربر کنترل تمام شبکه را داشته باشد. حمله 51% بیشتر در بلاکچینهایی که از الگوریتم اجماع اثبات کار (PoW) استفاده میکنند، دیده میشود. نتیجه این حمله این است که هکرها میتوانند تراکنشهای جدید را باطل کرده و بلاکهای جدید را به نفع خود اصلاح کنند. همچنین باعث ایجاد مسئله دو بار خرجکردن (double spending) خواهد شد.
بلاکچینهایی که در سالهای اخیر با این نوع از حمله مواجه شدند، شبکههای Cash ABC، بیتکوین کش و اتریوم کلاسیک بودند. شبکههای بلاکچینی در این چند سال سعی کردند تا با تکنیکهای مختلف، جلوی این نوع از حملات را بگیرند.
حمله وام سریع
این نوع از حمله در قراردادهای هوشمند اکوسیستم دیفای (DeFi) رخ میدهد. این حمله باعث میشود تا هکر بتواند ارزش توکنها را دستکاری کرده و سود کسب شده را از شبکههای دیگر برداشت کند. یکی از این نوع حملات در ماه می 2021 و برای PancakeBunny رخ داد که باعث شد تا 200 میلیون دلار سرمایه از دست برود.
حفرههای کدنویسی
یکی دیگر از مواردی که سیستمهای بلاکچینی با آن مواجه هستند، وجود حفرهها در کدنویسی است که بیشتر برای بلاکچینهای متمرکز رخ میدهد. در این مواقع، هکرها معمولا سعی دارند تا با سوءاستفاده از این حفرهها، به کلیدهای خصوصی افراد دست پیدا کنند؛ در نتیجه هکر میتواند تمام دارایی کاربران را به کیف پول دیگری انتقال دهد.
متمرکزشدن اطلاعات
این مورد یکی دیگر از مشکلاتی است که صنعت بلاکچین با آن مواجه است و معمولا برای بلاکچینهایی رخ میدهد که از منابع خارجی استفاده میکنند. به طور مثال بعضی از این شبکهها برای تعیین ارزش در اکوسیستم خود، از سیستمهای اوراکل استفاده میکنند که این موضوع در بعضی موارد منجر به ضررهای بزرگی میشود.
به طور مثال در ماه نوامبر 2020، کاربران پروتکل دیفای Compound نزدیک به 103 میلیون دلار سرمایه از دست دادند؛ زیرا این پلتفرم باید اطلاعات مربوط به قیمت بازار را از Coinbase pro به دست میآورد که این اطلاعات اشتباه بودند. در نتیجه، این اشتباه باعث افزایش 30 درصدی قیمت شد که در ادامه معاملهگران فروش (short)، دچار ضررهای بزرگی شدند.
چالشهای مقیاسپذیری و قابلیت همکاری
دو چالش بزرگ دیگری که صنعت بلاکچین با آنها مواجه است، مربوط به ویژگی مقیاسپذیری (scalability) و قابلیت همکاری (interoperability) میشود.
بیتکوین را میتوانیم اولین پروژه موفق در حوزه بلاکچین و ارز دیجیتال در نظر بگیریم که توسط ساتوشی ناکاموتو خلق شد. همچنین دومین پروژه بزرگ و موفق، اتریوم بود که توسط ویتالیک بوترین راهاندازی شد. شبکه اتریوم توانست بهطور کلی از بیتکوین بهتر عمل کند؛ زیرا در کنار ویژگیای که بیتکوین ارایه میداد، یعنی انجام تراکنشها، به مکانی برای برنامههای غیرمتمرکز (DApps) هم تبدیل شد؛ به همین دلیل اتریوم را یک پول قابلبرنامهریزی میبینند.
مسئله اینجاست که هر دوی این شبکهها برخلاف محبوبیت بالایی که در بازار ارز دیجیتال پیدا کردند، با مشکل مقیاسپذیری روبرو بودند؛ زیرا طبق تخمین زده شده، تقریبا 80% پروژههای بلاکچینی روی شبکه اتریوم راهاندازی شدهاند و این اتفاق باعث شد تا اتریوم با مشکل مقیاسپذیری مواجه شود؛ درنتیجه ایجاد مشکل مقیاسپذیری، سرعت انجام تراکنشها در اتریوم کاهش و هزینه کارمزد آن به مقدار قابلتوجهی افزایش پیدا کرد.
اتریوم برای حل این مشکل پیشآمده، در ماه آگوست 2021 تصمیم گرفت تا الگوریتم اجماع خود را از اثبات کار که الگوریتم بیتکوین است، به اثبات سهام (PoS) تبدیل کند و این تبدیل به کاهش استفاده از این شبکه کمک کرد.
بهروزرسانی اتریوم 2.0 باعث افزایش میزان مقیاسپذیری این شبکه شد که این موضوع توسط مفهومی با نام شاردینگ (Sharding) انجام شد. شاردینگ باعث میشود تا سرعت انجام تراکنش در هر ثانیه از 30 تراکنش به 100 هزار تراکنش برسد.
هزینه کارمزد بالا و سرعت پایین اتریوم باعث شد تا بسیاری از فعالان بازار به سمت شبکههای دیگر از جمله بایننس اسمارت چین (BSC) حرکت کنند؛ زیرا این شبکه به کاربران سرعت بالاتر و هزینه کارمزد پایینتری ارایه میکند. بایننس اسمارت چین همچنین با ماشین مجازی اتریوم (EVM) سازگار است که این موضوع باعث میشود تا پروژههایی که روی شبکه اتریوم فعالیت خود را انجام میدهند، بتوانند روی شبکه بایننس اسمارت چین هم فعالیت داشته باشند.
راهحلی برای مشکل مقیاسپذیری
بعضی از پروژههای بلاکچینی از جمله اتریوم سعی کردند تا با استفاده از موضوع جدیدی به نام سایدچین (side-chain) مشکل مقیاسپذیری را رفع کنند. این شبکهها مثل شبکه سایدچین پالیگان (Polygon) برای اتریوم باعث شد تا سرعت انجام تراکنش به 1000 تراکنش در ثانیه برسد. این سایدچینها همچنین میزان قابلیت همکاری شبکههای بلاکچینی با یکدیگر را با استفاده از مبادله اطلاعات، افزایش میدهند.
مصرف انرژی بالا
دو شبکه بیتکوین و اتریوم از محبوبترین شبکههای بلاکچینی هستند؛ اما هر دو انرژی بالایی مصرف میکنند. به طور کلی شبکههایی که از الگوریتم اثبات کار برای استخراج رمزارز استفاده میکنند، انرژی بالایی مصرف میکنند.
طبق تخمینهای زده شده، استخراج BTC هر ساله به مقدار 100 تراوات ساعت برق مصرف میکند که این مقدار بیشتر از مصرف برق یک کشور مثل فنلاند است! مشکل دیگر، انتشار کربندیاکسید است که به دلیل مصرف سوختهای فسیلی برای استخراج ارز دیجیتال ایجاد میشود. این موضوع باعث ایجاد نگرانی برای مسئولین شد که نتیجه آن ممنوع شدن استخراج ارز دیجیتال در کشورهایی از جمله چین گردید.
از طرفی دیگر کشوری مثل قزاقستان هم با مشکلات قانونگذاری روبرو شده است؛ زیرا ماینرهای کشورهای دیگر مثل چین به دلیل اینکه کشور قزاقستان هزینه برق کمتری دارد، به این کشور روی آوردهاند. همچنین هشت قانونگذار در ایالت متحده هم نامههایی به شرکتهای استخراج ارز دیجیتال زدهاند تا از آنان بخواهند میزان مصرف انرژی، برنامههای گسترش فعالیت آنها و... را به آنها ارسال کنند.
گروهی دیگر از قانونگذاران هم پیشنهاداتی دادهاند تا شرکتهای مربوط به استخراج ارز دیجیتال را ایجاب کنند از انرژیهای تجدیدپذیر برای استخراج ارز دیجیتال استفاده کنند.
نیروی کار کم
توکنهای غیرمثلی (NFT) و پروژههای دیفای در چند سال اخیر با سرعت بسیار بالایی رشد داشتهاند که این سرعت بالا در رشد، باعث ایجاد مشکل در بازار کار خود شده است. طبق آمار، در این چند سال، میزان تقاضا برای متخصصین در حوزه بلاکچین توسط شرکتهای مرتبط 300 درصد افزایش داشته است.
شرکتهای بزرگی از جمله گوگل، آمازون، گلدمن ساکس و... در حال استخدام متخصصین حوزه بلاکچین در تعداد بالا هستند که این موضوع باعث شد تا تعداد این افراد در بازار کار کاهش پیدا کند. همچنین اگر به پلتفرم لینکدین نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که بیش از 6 هزار شغل مرتبط با بلاکچین وجود دارد.
افزایش تقاضا برای نیروی کار متخصص در این زمینه به این معنی است که پذیرش تکنولوژی بلاکچین روزبهروز در حال افزایش است و شرکتهای مختلف در حال استفاده از این نوع تکنولوژی هستند. همچنین این کاهش در نیروی کار باعث شده تا شرکتها نتوانند احتیاجات خود را در زمینه استخدام برآورده کنند؛ در نتیجه میزان توسعه پروژههای بلاکچینی کاهش پیدا میکند.
این موضوع مسئله جالبی است که در دورهای که بازار ارز دیجیتال روند نزولی به خود گرفته و ارزش رمزارزها کاهش پیدا کرده است، اما میزان استخدام در این زمینه تغییری نکرده است؛ زیرا نیاز به گسترش پروژههای بلاکچینی بالاست.
سخن پایانی
صنعت بلاکچین حوزه جدیدی است و شرکتها و سازمانهای مختلف روز به روز بیشتر از این تکنولوژی در فعالیت خود استفاده میکنند؛ اما این صنعت به دلیل جدید بودن، با مشکلاتی روبرو است که برای اینکه سرعت پذیرش بلاکچین و استفاده از ویژگیهای آن افزایش پیدا کند، باید این مشکلات و چالشها، با معرفی راهحلهای جدید رفع شوند.