6 دقیقه
نگاهی تخصصی به وضعیت فعلی بورس تهران
در هفتههای گذشته و پس از بازگشایی مجدد بورس تهران پس از تعطیلی دو هفتهای، بازار سرمایه کشور با بحران عدم تعادل و ریزش اعتماد سرمایهگذاران خرد مواجه شد. شاخص کل و شاخص هموزن با نوسانات شدید، نشانههایی از تزلزل و خروج چشمگیر سرمایه از بازار ارائه کردند؛ طبق آمار منتشره، بیش از ۴۱ هزار میلیارد تومان پول حقیقی از بازار خارج شد. این خروج شدید سرمایه نهتنها منجر به کاهش نقدشوندگی بلکه سبب تشدید جو روانی منفی میان بازیگران بازار شده است.
توقف بلندمدت بورس تهران و نحوه مدیریت آن، بهویژه در مقایسه با سیاستهای اتخاذ شده توسط بورسهای معتبر جهانی، بار دیگر بحث بر سر تفاوتهای ساختاری و عملکردی بازار سرمایه ایران با نمونههای بزرگ دنیا را داغ کرد.
بحرانهای اخیر، دخالت سیاستگذار و اثرات آن
در جریان تحولات اخیر مرتبط با مذاکرات هستهای ایران و ایالات متحده، بازارهای سرمایهگذاری ارز، طلا، سکه و سهام، با التهابات مقطعی مواجه شدند. رشد ۲۰ درصدی شاخص کل و بازده ۲۳ درصدی شاخص هموزن در نیمه اردیبهشت ۱۴۰۴، همزمان با عقبنشینی نرخ ارز و قیمت سکه و طلا رخ داد که نشاندهنده همبستگی بالای متغیرهای اقتصادی کشور است. با این حال، با وجود اینکه مذاکرات ادامه داشت، بازار همچنان با احتمال بازگشت منازعه و گزینه نظامی مواجه بود. عجیب آنکه سیاستگذاران بازار سرمایه با این ریسکها برخورد پیشگیرانهای نکردند و هیچ استراتژی مدون و جامعی برای مدیریت شرایط بحرانی مختلف، از خوشبینانه تا بدبینانه، ارائه نشد.
این کمبود برنامهریزی و شفافیت سبب شد که پس از بازگشایی بورس و در شرایط سردرگمی و عدم تدارک، موج تازهای از خروج سرمایه رقم بخورد. بهویژه سهامداران خرد که عمدتاً متکی به نقدشوندگی هستند، ترجیح دادند با سلطه هیجان فروش، معاملات خود را نقد و از بازار خارج شوند.
مقایسه با بورسهای بینالمللی: خطای رایج و نتایج آن
مقایسه بورس تهران با بورسهای بزرگ جهانی – مانند بورس نیویورک، نزدک یا بورس لندن – به دلایل متعدد اشتباهی راهبردی است. ساختار دامنه نوسان محدود، کمبود ابزارهای مشتقه مدرن، میزان بالای مالکیت دولتی بر شرکتهای بزرگ بورسی، دخالتهای سیاستی در روند قیمتگذاری و کمبود استقلال نهاد ناظر بورس ایران، تفاوت آشکاری با سازوکار شفاف و رقابتی بازارهای جهانی ایجاد میکند.
در بورسهای معتبر دنیا، توقف معاملات بهندرت و فقط تحت شرایط بحرانی فوقالعاده رخ میدهد و اغلب با ابزارهایی چون circuit breaker یا حفاظتهای الگوریتمی انجام میشود. در حالی که در بورس تهران، تعطیلی بازار و توقف معاملات، ابزار رایجی برای کنترل بحران به حساب میآید، اما این سیاست اغلب نه تنها به بازگشت اعتماد منجر نمیشود، بلکه ترس جمعی بازیگران را تشدید میکند.
تاثیر بیبرنامگی و کمابزاری بازار سرمایه بر روند معاملات
در ساختار بورس ایران، ضعف در توسعه ابزارهای نوین مالی همچون قراردادهای آپشن حرفهای، صندوقهای پوشش ریسک، مدار دامنه نوسان شناور و عدم وجود بازارگردانهای قوی، سبب شده تا بازار قابلیت واکنش منطقی به بحرانها را نداشته باشد. هر بار با وقوع رویدادهای غیرمنتظره از جنس جنگ، تنش یا ابهام سیاسی و اقتصادی، امکان مدیریت نوسانات و کنترل ریسک به شیوه علمی وجود ندارد.
در روزهای اخیر و با رونمایی از طرح بیمه سهام و اوراق تبعی همیار با نرخ تضمین ۲۰ درصد، شک و تردیدها درباره کارایی این نوع حمایتها افزایش یافته است. طرح بیمه سهام فقط بخش کوچکی از فعالان حقیقی با سرمایه خاص را پوشش میدهد و منابع آن نیز محدود و عمدتاً با کسری نقدینگی همراه است. این نوع حمایت مقطعی در مقابل تورم افسارگسیخته و بازدهی بازارهای رقیب مانند طلا، ارز یا حتی رمز ارزها (کریپتوکارنسی)، جذابیت خاصی ندارد.
چرا امنیت و شفافیت بازارهای بینالمللی در بورس تهران ممکن نیست؟
در بازارهای جهانی از طریق تقویت صندوقهای حمایتی، افزایش شفافیت اطلاعاتی و توسعه ابزارهای متنوع مالی، اطمینان خاطر برای سرمایهگذاران فراهم میشود تا در صورت بروز بحران، نقدشوندگی و امکان پوشش ریسک وجود داشته باشد. بهطور مثال بانکهای مرکزی و نهادهای ناظر سرمایهگذاری، در شرایط بحران به صندوقهای سرمایهگذاری کمکهای نقدی اعطا میکنند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای مشتریان خود باشند.
در مقابل، در بازار ایران، محدودیت نقدشوندگی، کمبود ابزارهای مدیریت ریسک و نبود ساختار حمایت هوشمند، سبب میشود حتی کوچمترین موج خروج نقدینگی به سقوط بازار و ایجاد جو روانی منفی دامن بزند. تجربه سالهای گذشته نشان داده حمایتهای مقطعی سیاستگذاران، نهتنها ثبات پایدار ایجاد نمیکند بلکه روندهای منفی بلندمدت را نیز تسریع میکند.
چالشهای حمایت عادلانه و اصولی از سرمایهگذاران
یکی از وظایف مهم نهادهای ناظر بازار سرمایه، حمایت از حقوق و امنیت سرمایهگذاران است. در بازارهای بینالمللی با راهاندازی صندوقهای حمایتی و تضمینهای مالی، از زیان مشتریان در صورت نکول یا ورشکستگی نهادهای مالی پیشگیری میشود. اما در بورس تهران، ابزارهای حمایتی یا با دامنه محدود عملیاتی میشوند یا اساساً کارایی لازم برای ترمیم اعتماد عمومی در فضای پرشتاب خروج سرمایه را ندارند.
ماجرای افزایش فروش اجباری صندوقهای سرمایهگذاری، بهدلیل عدم تناسب نقدشوندگی داراییها و کمبود منابع مالی، مثال روشنی از این چالش است که سبب تضعیف بیشتر اعتماد بازار و انتقال نقدینگی به بازارهای موازی همچون ارز، طلا و حتی رمز ارزها شده است. ورود بازیگران جدید به بازارهای غیرمولد و نوسانگیر، بر موج بیاعتمادی و خروج نقدینگی از بورس افزوده است.
نقش شفافیت اطلاعاتی و ابزارهای مالی نوین در بهبود بازار سرمایه
تجربه بورسهای پیشرفته ثابت کرده است که افزایش شفافیت اطلاعاتی، توسعه ابزارهای مالی نوین مثل ETFها، اپشنها و قراردادهای آتی، و حمایت غیرمستقیم از بازار، نقش مؤثری در پایداری بازار دارد. در ایران، راهاندازی این قبیل ابزارها با موانع ساختاری و بروکراتیک مواجه است و هنوز شرایط مشابهی با بازار کریپتوکارنسی یا بورسهای توسعهیافته وجود ندارد.
گسترش فرهنگ سرمایهگذاری و آموزش ریسک، ایجاد ابزارهای پوشش ریسک برای عموم سرمایهگذاران و ارتقای نقدشوندگی از طریق حضور بازارگردانهای فعال، میتواند مسیر بهبود تدریجی بازار و افزایش ثبات قیمتی را هموار کند.
آینده بورس تهران و چشمانداز بازیگران اقتصادی
با توجه به بیثباتیهای اخیر و نبود اطمینان از پایان بحران در فضای سیاسی و اقتصادی ایران، انتظار بازگشت سریع اعتماد به بورس خوشبینانه بهنظر میرسد. بسیاری از فعالان بازار حالا ترجیح میدهند در بازارهای موازی مانند ارز دیجیتال (crypto)، بیتکوین و سایر رمز ارزها، یا حتی بازارهای سنتی مانند طلا و ارز، معاملات خود را دنبال کنند و از ریسکهای عمده بورس تهران فاصله بگیرند.
تا زمانی که سیاستهای حمایتی مبتنی بر شفافیت، ابزارهای متنوع مالی و برنامههای مدیریتی بلندمدت جایگزین اقدامات مقطعی و عجولانه نشود، بازار سرمایه ایران با چالش خروج نقدینگی و فرار سرمایه مواجه خواهد بود. تجربه خروج بزرگ پول در بحرانهای متوالی سالهای گذشته اثبات کرده که تکرار سیاستهای گذشته کارآیی لازم برای ایجاد ثبات و روند مثبت پایدار نخواهد داشت.
جمعبندی: لزوم نگاه واقعبینانه به بازار سرمایه ایران
بازار بورس تهران بهدلیل ساختار متفاوت و ویژگیهای خاص اقتصادی، با بورسهای توسعهیافته دنیا قابل مقایسه نیست و هر گونه برنامهریزی باید با تکیه بر واقعیات اقتصاد کلان ایران، ویژگیهای رفتاری سرمایهگذاران داخلی، و اقتضائات بازار صورت گیرد. توسعه ابزارهای مالی نوآورانه، ارتقای شفافیت و افزایش نقدشوندگی، کلیدهای اساسی احیای اعتماد و پایداری بلندمدت در بازار سرمایه خواهند بود. تا تحقق این اهداف، مقایسه بورس تهران با بورسهای جهانی یا بازار رمزارزها، راهبرد درستی به حساب نمیآید و حتی میتواند به بزرگنمایی ریسکها و تشدید خروج سرمایه منجر شود.
آینده بورس تهران و موقعیت آن در اقتصاد ایران، بیش از هر چیز به اصلاح سیاستهای مالی، توسعه ابزارهای مدیریت ریسک و حمایتهای هوشمندانه وابسته است تا بتواند جایگاه واقعی خود را در میان بازارهای مالی منطقه و جهان بازیابد.
.avif)
نظرات