7 دقیقه
استیبلکوینها فراتر از میزهای معاملاتی — سهولت همراه با هزینههای جدید
استیبلکوینها بهطور فزایندهای در پرداختهای دنیای واقعی استفاده میشوند، اما صرفهجوییهای عملیاتی که بسیاری پیشبینی میکردند، در برابر ترکیبی از کارمزدها و ازدحام زنجیرهای بهسرعت تحلیل میرود. تحلیل جدید شرکت تحلیل بلاکچین نیویورکی Artemis نشان میدهد رشد سریع در کانالهای پرداخت مشاهده میشود — رشد عمدتاً بهوسیله تراکنشهای بینشرکتی (B2B) هدایت میشود — در حالی که هزینههای اصطکاکی (کارمزد تراکنش، تبدیل، و نرخهای مبادله) هنوز مانع اصلی پذیرش جریاناصلی پرداخت با استیبلکوین است.
این روند نشان میدهد استیبلکوینها از ابزارهای صرفاً معاملاتی (برای تسهیل ترید در صرافیها) به حلقههای پرداختی تبدیل شدهاند که شرکتها، فروشندگان و مصرفکنندگان برای تسویهحسابها، پرداختهای مرزی و مدیریت خزانهداری از آنها استفاده میکنند. این کاربرد جدید مزایای مشخصی مانند تسویه سریعتر، دسترسی ۲۴/۷ و انعطافپذیری عملیاتی فراهم میکند، اما همچنین هزینههای پنهان و پیچیدگیهای فنی جدیدی را آشکار میسازد که باید برای رشد پایدار بازار رفع شوند.
یافتههای کلیدی: مقیاس، سهم توکن و درد کارمزد
آرتمیس حدود ۱۳۶ میلیارد دلار پرداخت استیبلکوین را به ۳۳ شرکت در بازه ژانویه ۲۰۲۳ تا آگوست ۲۰۲۵ نسبت میدهد، که نرخ سالانهشدهای نزدیک به ۱۲۲ میلیارد دلار نشان میدهد. این گزارش فعالیتها را بر اساس موارد استفاده تفکیک میکند و جزئیات بیشتری درباره نقش اجزای مختلف اکوسیستم پرداخت ارائه میکند:
- پرداختهای بینشرکتی (B2B): ۷۶ میلیارد دلار (نرخ سالانه)
- همتا به همتا (P2P): ۱۹ میلیارد دلار
- توزیعهای مرتبط با کارت (Card-linked disbursements): ۱۸ میلیارد دلار
- جریانهای B2C: ۳.۳ میلیارد دلار
- عملیات پیشتأمین (Prefunding operations): ۳.۶ میلیارد دلار
در این مجموعه داده، تتر (USDT) سهم غالب بازار را در اختیار دارد و تقریباً ۸۵٪ حجم تراکنشها را به خود اختصاص میدهد، بهویژه در زنجیره ترون (Tron). سِرکل (USDC) در رتبه دوم قرار دارد و در شبکههای ترون، اتریوم، بایننس اسمارت چین و پالیگان نفوذ قابل توجهی دارد. این استیبلکوینها اکنون بنمایهٔ سهم روزافزون پرداختهای کریپتو و جریانهای خزانهداری را تشکیل میدهند؛ از حوالهها و پرداخت فروشندگان تا تسویههای شرکتی و مدیریت نقدینگی.
لازم است توجه شود که این ارقام بازتابدهندهٔ فعالیتهایی هستند که بهصورت آشکار در بلاکچین و آدرسهای تجاری قابل ردیابیاند؛ بخش دیگری از استفاده ممکن است در راهکارهای خارج از زنجیره (off-chain) یا در توکنهای اختصاصیِ صادرکنندهها رخ دهد که در تحلیلهای عمومی کمتر دیده میشود. برای تحلیلگران خزانهداری و مدیران پرداخت، آگاهی از سهم شبکهها، توکنی که انتخاب میشود، و کارمزدهای متصل به مسیر تبدیل — شامل کارمزد گس، اسپرد صرافی و هزینههای تبدیل FX — برای تصمیمگیریهای عملیاتی حیاتی است.

از ابزار معاملهگران تا ریلهای پرداختی
آنتونی ییم، همبنیانگذار آرتمیس، و اندرو ون آکن، دانشمند دادهٔ این مجموعه، تأکید میکنند که استیبلکوینها از نقش صرفاً «ابزار ترید» بهعنوان ریلهای پرداختی (payment rails) تکامل یافتهاند؛ ساختاری که شرکتها و مشتریان در جریانهای کسبوکار واقعی از آن استفاده میکنند. بازیگران بزرگ پرداخت — ویزا، مسترکارت، پیپال و استرایپ — در حال بررسی یا اجرای آزمایشی ادغامهای استیبلکوین هستند، که نشاندهندهٔ علاقهٔ سازمانی رو به رشد به پرداختهای مبتنی بر کریپتو و تسویهحساب روی بلاکچین است.
این تغییر کارکرد اما نقاط ضعف و چالشهایی را نیز آشکار میکند. اگرچه انتقالها در زنجیرههای کمهزینه مانند سولانا ممکن است کسری از یک سنت هزینه داشته باشد، استفادهٔ واقعی اغلب شامل سوآپها، مسیرهای ورود/خروج از صرافی (on/off ramps)، انتقال بین شبکهها و اسپردهای نرخ ارز (FX spreads) است. جمع این هزینهها گاهی برابر یا حتی بیشتر از هزینههای مالی سنتی میشود و ارزش پیشنهادی پرداخت با استیبلکوین را برای تراکنشهای کوچکتر تضعیف میکند.
برای مثال، فرایند دریافت مبلغ از مشتری خارجی در USDC ممکن است شامل تبدیل ارز محلی به دلار، ارسال به صرافی برای تبدیل به USDC، انتقال زنجیرهای بین شبکهها و در نهایت واریز به کیف پول تجاری شود؛ هر مرحله میتواند هزینه متغیری داشته باشد که در مجموع قابلتوجه است. به همین دلیل، بهینهسازی مسیرهای تبدیل، استفاده از راوترهای معاملاتی بهتر و کاهش نیاز به سوآپهای متعدد از اهمیت بالایی برای کاهش هزینههای کلی برخوردار است.
ازدحام شبکه و هزینههای تبدیل
وقایع پُرسر و صدا مشکل را نشان دادهاند: ازدحام شبکهٔ اتریوم در زمانهای اوج باعث شده کارمزدها به سطوح بسیار بالا برسد، بهطوریکه در موارد گزارششده هزینهٔ یک تراکنش واحد به هزاران دلار رسیده است. با افزایش حجم معاملهگران و فروشندگان، ازدحام زنجیرهای میتواند هزینهٔ گس (gas fees) را به اوج برساند و اسپرد معاملات در صرافیهای متمرکز را افزایش دهد — موضوعی که برخی کاربردهای استیبلکوین را از منظر اقتصادی غیرقابلصرفه میسازد.
قضاوت عمومی و تحلیلگران بازار مانند کوینساینس و گزارشهای دادهای مرتبط نشان میدهند که ترافیک ناگهانی ناشی از آیسیاوها، بازیهای مبتنی بر بلاکچین یا توزیع توکنها میتواند منابع شبکه را تحت فشار بگذارد. قاضی و سرمایهگذار تلویزیونی کوین O’Leary بهصورت خلاصه اشاره کرده است که زمانی که ترافیک واقعی به این سیستمها وارد میشود، زیرساخت ناپایدار میتواند تحت فشار قرار بگیرد. راهحل پیشنهادی بسیاری از کارشناسان، مقیاسدهی چندلایهای است — شامل راهکارهای لایه-۲ (Layer-2)، ریلهای میانزنجیرهای (cross-chain rails) و بهبود مسیریابی در صرافیها — تا وعدهٔ پول دیجیتال کمهزینه حفظ شود.
علاوه بر این، هزینههای تبدیل بین استیبلکوینها یا بین استیبلکوین و فیات (شامل اسپرد، کارمزد صرافی و هزینهٔ برداشت/واریز) نقش مهمی در تعیین مقرونبهصرفه بودن یک جریان پرداخت ایفا میکنند. بهعبارت دیگر، برای اینکه پرداختهای مبتنی بر استیبلکوین به رقیبی واقعی برای rails سنتی بانکی تبدیل شوند، باید موانع تبدیل و نوسانات کارمزدها تا حد قابل توجهی کاهش یابد و نقدینگی بینزنجیرهای بهبود پیدا کند.
قوانین، تعارض منافع و بازیگران جدید صنعت
این گزارش در ماههایی منتشر میشود که اقدامات فدرال ایالات متحده برای ایجاد چارچوبی برای صدور استیبلکوین تحت لوای «قانون Genius» (Genius Act) مطرح شده است. منتقدان استدلال میکنند این قانون مسائل حفاظت از مصرفکننده و تعارض منافع را بهطور کامل حل نکرده است. گزارش نمونههایی از توکنهای جدید پشتیبانیشده توسط صادرکنندگان و سرمایهگذاران بزرگ را ذکر میکند که از استیبلکوینهای اختصاصی برای نقل و انتقالات شرکتی با ارزش بالا استفاده میکنند، که این وضع نشاندهندهٔ نیاز به نظارت روشنتر و قوانین حاکمیتی شفافتر است.
قضیهٔ بحثبرانگیزی که در پوشش خبری اشاره شده است، «USD1» نام دارد — استیبلکوینی مرتبط با یک طرح خصوصی؛ چنین توکنهایی نشان میدهد انگیزهٔ صادرکننده (مثل کسب سود از طریق درآمد بهرهٔ داراییهای ذخیرهای مانند اوراق خزانه) میتواند مدلهای سودآوری غیریکپارچه و غیرشفاف ایجاد کند اگر افشا و حاکمیت ضعیف باشد. این شکافهای حاکمیتی میتواند ریسکهای عملیاتی، حقوقی و اعتباری برای کاربران و نهادهای پذیرنده ایجاد کند.
از منظر سیاستگذاری، موارد کلیدی که باید به آن پرداخته شود شامل الزامات شفافیت ذخایر (reserve transparency)، استانداردهای نگهداری ذخایر (custodial standards)، دقت در تقسیم وظایف بین نهادهای ناظر مالی و بانکها، و قواعد کیف پولها و مسیرهای روی/اففریمپ است. ایجاد چارچوب نظارتی واضح نهتنها حفاظت از مصرفکننده را افزایش میدهد، بلکه به پذیرش نهادی و توسعه بازارها کمک میکند، چرا که شرکتها و مؤسسات مالی نیازمند قطعیت حقوقی و قابل پیشبینی بودن ریسک هستند.
چشمانداز: رشد پیوسته، اما هنوز جایگزینی برای ریلهای فیات نیست
دادههای آرتمیس نشان میدهد پرداختهای استیبلکوین در کانالهای کسبوکار و مصرفکننده با سرعت در حال رشد هستند، اما هنوز تنها بخش کوچکی از حجم پرداختهای جهانی را تشکیل میدهند. برای رسیدن به توازن گسترده با سیستمهای پرداخت سنتی و rails فیات، اکوسیستم باید هزینههای تبدیل و هزینههای زنجیرهای را کاهش دهد، نقدینگی میانزنجیرهای را بهبود بخشد و استانداردهای نظارتی و حاکمیتی قویتری را اتخاذ کند.
برای شرکتها و مصرفکنندگانی که بومی کریپتو هستند، استیبلکوینها هماکنون تسویهٔ سریعتر و انعطافپذیری عملیاتی جدیدی فراهم میکنند: مدیریت خزانهداری بلادرنگ، کاهش تاخیر در انتقالهای بینالمللی و گزینههای نوآورانه برای پرداخت فروشندگان و تامینکنندگان. با این حال، برای پذیرش گستردهٔ بازار، صنعت باید ساختارهای کارمزدی را بازطراحی کند، راهکارهای مقیاسدهی را بهکار گیرد، ذخایر را شفاف کند و مسیرهای تبدیل کمهزینه و قابلاعتماد ایجاد نماید — در غیر این صورت خطر تکرار همان گلوگاههایی وجود دارد که سایر نوآوریهای زیرساخت مالی را کند کرده است.
در نهایت، ترکیب موفقیتآمیز تکنولوژی (مقیاسپذیری لایه-۲، پلهای میانزنجیرهای امن، و راهکارهای liquidity routing)، نظارت شفاف و قابلاعتماد، و مدلهای کسبوکار کارآمد از منظر کارمزد، شرط لازم برای تبدیل استیبلکوین به یک گزینهٔ رقابتی در برابر راهکارهای پرداخت سنتی خواهد بود. بازیگران صنعت—از صادرکنندگان استیبلکوین و صرافیها گرفته تا شرکتهای پرداخت و نهادهای نظارتی—باید در همکاری نزدیک، استانداردهای فنی و حاکمیتی را تعیین کنند تا وعدهٔ پول دیجیتال کمهزینه و قابلدسترس تحقق یابد.
منبع: crypto
نظرات
مهدی
من تو شرکت کوچیک خودمون دیدم؛ وقتی پرداخت با USDC میاد وسط، یه دفعه کارمزد و تاخیر میره بالا، ما مجبور شدیم لایه2 رو امتحان کنیم، تا حدودی بهتر شد ولی هنوز چسبندگی داره
کوینپی
این اعداد شبیه اغراق نیست؟ کارمزدها و سوآپها واقعاً تا این حد بالا هستن؟ کلی مراحل تبدیل و پل زدن... اگه هزینهها پایین نیاد، برای پرداخت خرد اصلا منطقی نیست
ارسال نظر