گره کور بورس تهران کجاست ؟

گره کور بورس تهران کجاست ؟

خرس دوم در بورس ۹۹/ گره کور بورس تهران!

یکی از کورترین گره‌های بورس تهران که در شرایط هیجانی چه مثبت و چه منفی، بیشتر خود را نشان می‌دهد، محدودیت دامنه نوسان است. قانونی خودساخته که سبب شد سهام ناتوان از پیداکردن نقطه تعادلی باشند و با تشدید هیجان در صفوف فروشی که روز به روز سنگین‌تر می‌شوند، امیدی به بازگشت روزهای سبز نباشد.

 معاملات شنبه با افت ۵/ ۳ درصدی شاخص کل بورس به پایان رسید و نماگر سهام به کمترین سطح از ۲۵ خردادماه نزول کرد تا علاوه‌بر شکستن مرز مقاومتی ۲/ ۱ میلیون واحد، برای دومین بار در سال‌جاری، شاهد تغییر روند بازار و ورود به فاز خرسی باشیم.

ارزش معاملات خرد هم روز شنبه کاهش چشم‌گیری داشت و به کمترین مقدار خود از یک ماه پیش رسید. بررسی‌ها نشان می‌دهد در نیم‌قرن فعالیت بورس تهران، این بازار تنها ۵ فاز نزولی را به خود دیده و تاکنون سابقه تجربه دو دوره خرسی در یک سال وجود نداشته است.

شکسته شدن پی‌در‌پی کف‌های حمایتی، فعال شدن حد ضرر معامله‌گران در بسیاری از نمادها، هراس از تداوم افت قیمت‌ سهام و جو هیجانی ناشی از کاهش نرخ دلار از مهم‌ترین دلایلی است که برای وضعیت این روزهای بورس تهران  می‌توان عنوان کرد.

در این میان سیاست‌گذار بورسی نیز با نگاه پوپولیستی خود سبب فرسایشی شدن اصلاح قیمت‌ها شده است. جایی که عزمی برای حذف دامنه نوسان و رسیدن سریع قیمت‌ها به تعادل دیده نمی‌شود.

بورس تهران در یک روز نیمه‌تعطیل بیشترین افت در یک ماه اخیر را تجربه کرد و با کاهش ۵/ ۳ درصدی، ابرکانال ۲/ ۱ میلیون واحد را نیز واگذار کرد و به کمترین سطح از ۲۵خرداد رسید.

فشار فروش در این روز معاملاتی آنچنان زیاد بود که ۹۰ درصد از سهام بورسی، معاملات روزانه خود را با افت قیمت به پایان رساندند که قریب به اتفاق این نمادها با صف‌های سنگین فروش مواجه بودند.

شکسته شدن کف‌های حمایتی، فعال شدن حد ضرر چارتریست در بسیاری از نمادها، هراس از ادامه‌دار بودن افت قیمت‌ها و جو روانی ناشی از کاهش نرخ دلار از مهم‌ترین دلایلی است که برای وضعیت این روزهای بورس تهران می‌توان عنوان کرد.

شاخص کل بورس تهران پس از آنکه افتی سه ماهه را تجربه کرد و بیش از ۴۲ درصد از ارتفاع خود را از دست داد، در دوم آبان به کف یک میلیون و ۲۱۱ هزار واحد رسید.

پس از آن شاهد بازگشت مجدد این نماگر به مدار صعودی بودیم. به‌طوری که تنها در ۱۴ روز کاری، با رشد بیش از ۲۰ درصدی از کف، بازار سهام تغییر فاز داد و به اصطلاح «گاوی» شد.

این شرایط اما دوام چندانی نداشت و تنها هشت روز دیگر شاهد ثبت ارقام مثبت در کارنامه این بازار بودیم. شاخص تا محدوده یک میلیون و ۵۲۷ هزار واحد پیش رفت اما مجال برای رشد بیشتر نیافت و سهام باز هم کاهشی شدند.

حال پس از گذشت ۲۵ روز بار دیگر بورس تهران وارد فاز خرسی شد. شاید اولین باری باشد که در یک سال شاهد تغییر فاز چندباره بازار سهام هستیم. آخرین بار ۶ شهریور بود که دماسنج اصلی بازار سهام پس از تجربه رشدی پرشتاب و افسارگسیخته در محدوده یک میلیون و ۶۶۲ هزار واحدی وارد فاز خرسی شده بود.

در پاییز سال ۹۷ نیز اتفاقی مشابه رخ داد. در آن سال بورس تهران برای ۵۵ روز معاملاتی (از ۹ مهر تا پایان آذر۹۷) در مسیر کاهشی پیش رفت و سرانجام با ثبت افت ۱۵/ ۲۰ درصدی به فاز خرسی فرو رفت. اما تغییر فاز چندباره در یک سال اتفاقی نادر بود که در اوج هیجانات منفی به وقوع پیوست.

فوبیای ریزش ادامه‌دار سهام

یکی از مسائلی که ماحصل افزایش تعداد بورس‌اولی‌ها در سال جاری است، ترس از صفر شدن قیمت سهام است. فوبیایی که سبب شده رفتارها غیرمنطقی به نظر برسد و معامله‌گران فرار را بر قرار ترجیح دهند. در ادبیات مالی رفتاری به دو اصطلاح «زیان‌گریزی» (loss aversion) و «ریسک‌گریزی» (risk aversion) برخورد می‌کنیم.

ریسک‌گریزی این‌گونه تعریف می‌شود که همواره گزینه‌هایی که سود مطمئنی با ریسک پایین‌تر دارند جذابیت یا مطلوبیت بیشتری به سرمایه‌گذار می‌دهند، اما در زیان‌گریزی احساس سرمایه‌گذار تشریح می‌شود.

افراد عموما در مواجهه با زیان محتاط‌تر بوده و همین امر سبب بروز رفتارهای غیرعقلایی می‌شود. با یک مثال ساده فرض کنید یک سرمایه‌گذار در یک ماه ۱۰۰ میلیون تومان سود کسب کرده است و در ماه بعد به دلیل تغییر روند همان ۱۰۰ میلیون تومان را از دست داده است.

اگر هزینه فرصت این سرمایه‌گذاری را در نظر نگیریم، نباید تغییر در مطلوبیت وی ایجاد شده باشد. اما در واقعیت و بنا به نظرات مالی – رفتاری این سرمایه‌گذار با کاهش مطلوبیت مواجه شده است.

در واقع اثر بالاتر زیان بوده که مطلوبیت فرد را منفی کرده آن نیز در حالی که تغییری در دارایی‌های وی ایجاد نشده است. در چنین شرایطی طبیعی است که سرمایه‌گذاری که در دوره رونق نیز توجه چندانی به تحلیل‌ها نداشت، اکنون در مواجهه با زیان بسیار غیرمنطقی‌تر رفتار کند.

کفی که از دست رفت؛ ضررهایی که فعال شد

افت قیمت سهام در معاملات روز شنبه سبب شد تا نه تنها کف پیشین شاخص کل سهام یعنی یک میلیون و ۲۱۱ هزار واحد از دست بروند، بلکه این نماگر ابرکانال ۲/ ۱ میلیون واحد را نیز ترک کند. مرزی روانی که پیش‌تر شاخص کل با برخورد به آن تغییر مسیر داده بود، اما روز شنبه این اتفاق نیفتاد و صف‌های سنگین فروش ۵هزار میلیارد تومانی در این روز، احتمال ریزش بیشتری را نیز می‌دهند.

در این میان کف حمایتی (تکنیکال) یک میلیون و ۱۷۰ هزار واحد پیش‌روی فعالان این بازار قرار دارد. پیش از این نیز عنوان شده بود که به دنبال افت قیمت سهام در عموم نمادهای معاملاتی، حد ضرر بسیاری از چارتریست‌ها فعال شده و این دسته از بازیگران دست به ماشه فروش شده‌اند.

حال در صورت از دست رفتن کف بعدی تکنیکال، احتمالا افزایش فشار فروش از سوی این دسته از بورس‌بازان وجود دارد. به ویژه آنکه بخش عمده معامله‌گران این روزها بازار سهام را تازه‌واردانی تشکیل می‌دهند که اغلب نگاهی کوتاه‌مدت داشته و با استفاده از تحلیل‌های نموداری دادوستد می‌کنند.

ریزش دلار تا کجا؟

کاهش ریسک‌های سیستماتیک در سه روز پایانی ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و همزمان با آن اظهارات رئیس‌دولت در خصوص نرخ دلار ۱۵ هزار تومانی در سال آینده تاثیر خود را بر بازار ارز به جا گذاشته است. در این میان روز گذشته اعداد و ارقام حکایت از شکننده بودن مرز ۲۲هزار تومانی داشت. این مهم یکی دیگر از عوامل تشدید‌کننده فشار فروش در بازار سهام است.

جایی که بیش از ۶۰ درصد از شرکت‌های بورسی را کالایی‌هایی تشکیل می‌دهند که بر سودسازی آنها رابطه مستقیمی با نرخ دلار دارد. این در حالی است که برخی کارشناسان ارزشی بازار سهام معتقدند که سهام بزرگ و بنیادی بورس حتی با دلار ۱۷ هزار تومانی نیز با انحراف ۵ تا ۱۰درصدی در همین محدوده قیمتی، ارزنده هستند و روند کاهشی چندانی نخواهند داشت.

کوچ نقدینگی حقیقی از بورس؟

در روزی که شاخص کل بورس تهران بیشترین افت از ۲۵ آذرماه را ثبت کرد، ششمین خروج سنگین حقیقی در تاریخ این بازار رقم خورد. به این ترتیب روز شنبه سهامی به ارزش ۲ هزار و ۶۱ میلیارد تومان از سبد سهام معامله‌گران خرد بازار به پرتفوی حقوقی‌ها منتقل شد. اما آیا این پول در حال حرکت به دیگر گزینه‌های سرمایه‌گذاری است.

نگاهی گذرا به رقبای بازار سهام نشان می‌دهد در حال حاضر هیچ گزینه جذابی پیش‌روی سرمایه‌گذاران قرار ندارد.

دلار و سکه با کاهش ریسک‌های سیستماتیک در حال تخلیه حباب به وجود آمده در ماه‌های گذشته هستند.مسکن  و خودرو نیز شرایط مشابهی را تجربه می‌کنند و آمار و ارقام از کاهش قیمت‌ها در این دو بازار حکایت دارد. بازار طلا نیز نه تنها به پول بزرگ نیاز دارد بلکه از جذابیت چندانی نیز برخوردار نیست. تنها گزینه پیش‌رو سرمایه‌گذاری در سپرده‌های پس‌انداز با سودهای کمتر از ۱۰ درصد است.

به نظر می‌رسد پول‌های خارج شده از گردونه معاملات سهام، به‌طور کامل از این بازار پرریسک دل نکنده‌اند و در حال ارزیابی بازار و قیمت‌ها و پیدا کردن نقطه ورود مجدد هستند. در این میان برخی کارگزاری‌ها به‌طور خودکار مانده حساب مشتریان خود را در صندوق زیرمجموعه سرمایه‌گذاری می‌کنند. شاید به این دلیل است که آمارها حکایت از ورود نقدینگی طی روزهای گذشته به صندوق‌های با درآمد ثابت داشته است.

نگرانی پوپولیستی از حذف هیجان‌ساز بورس

به جرات می‌توان گفت یکی از کورترین گره‌های بورس تهران که در شرایط هیجانی چه مثبت و چه منفی، بیشتر خود را نشان می‌دهد، محدودیت دامنه نوسان است. قانونی خودساخته که سبب شد سهام ناتوان از پیداکردن نقطه تعادلی باشند و با تشدید هیجان در صفوف فروشی که روز به روز سنگین‌تر می‌شوند، امیدی به بازگشت روزهای سبز نباشد.

سیاست‌گذار بورسی نیز که از ابتدا و همانند دیگر بخش‌های کشور سیاستی پوپولیستی را در پیش گرفته، با نگرانی از پاسخگویی به سهامداران بابت این محدودیت صف‌ساز، به افزایش زیان در این بازار دامن زده است.

دو روی سکه بازارها

بازار خرسی (Bear market) و بازار گاوی (Bull market)؛ دو واژه‌ای که به گوش همه فعالان بازارهای سرمایه‌گذاری آشنا است. حتی اگر درخصوص معنای واقعی آن اطلاعاتی نداشته باشند. قبل از اینکه به وضعیت بورس تهران و فاصله تا فاز خرسی وارد شویم، لازم است نگاهی کلی به دو اصلاح مزبور داشته باشیم.

بازار خرسی و گاوی چیست؟ چرا از این واژه‌ها در زمان صعود و نزول بازارها استفاده می‌شود؟ بورس نیویورک یکی از بزرگ‌ترین بازارهای مالی است که در وال‌استریت بنا شده است. چند متر مانده به درب ورودی بورس نیویورک دو مجسمه بزرگ دیده می‌شود. مجسمه برنزی یک گاو بزرگ که در مقابل یک خرس تنومند قرار گرفته است.

مجسمه «گاو» معرف همه سرمایه‌گذارانی است که ریسک‌پذیری زیادی دارند و معتقدند ظرفیت رشد در بازار وجود دارد و مجسمه «خرس» نمادی از سرمایه‌گذارانی است که می‌ترسند بازار با افت مواجه شود.

اما چرایی این نام‌گذاری به رفتار دو حیوان مذکور در زمان مبارزه بازمی‌گردد. گاوها هنگام مبارزه و جنگ، با حرکت دادن سر و شاخ خود از پایین به بالا سعی در ضربه زدن به دشمن دارند و به عبارتی حریف خود را به بالا پرت می‌کنند. در خرس اما عکس این موضوع صادق است. خرس‌ها در نبرد، همواره با دستان پرقدرت و ضربات از بالا به پایین دست‌ها، به حریف ضربه زده و آن را شکست می‌دهند.

از این‌رو بازار صعودی به بازار گاوی و بازار نزولی به بازار خرسی معروف است. اما افزایش یا کاهش قیمت‌ها در یک روز یا یک هفته نشان از گاوی یا خرسی بودن آن بازار نیست، بلکه آنچه نوع بازار را مشخص می‌کند، روند بلندمدت آن است. بر اساس تعاریف مالی-رفتاری، زمانی که نماگر یک بازار نسبت به سقف پیشین خود با کاهش بیش از ۲۰ درصدی مواجه شود، از اصطلاح بازار خرسی استفاده می‌شود.

 

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه کاربران


نتیجه‌ای یافت نشد.

اشتراک ویژه ۱ ماهه

۳۹۰٬۰۰۰ تومان
خرید اشتراک
به من اطلاع بده!
با کلیک بر روی "Allow" از پیام های سایت مطلع شوید.